عجبا از سجده…
در گوش زمین زمزمه می کنی؛
اما در میان آسمان ها می شنوند…

- ۷ نظر
- ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۱
عجبا از سجده…
در گوش زمین زمزمه می کنی؛
اما در میان آسمان ها می شنوند…
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...
می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟
امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود آقا کریم است...
گمان نبر که حسن (ع) ،بی ضریح و بی حرم است
گرانی بیداد می کند این روزها
اما هنوز هم
هیچ چیز گران تر از دوری شما نیست ...
ܓ❥ الـلّـهـم عـجّـل لـولـیّـک الـفـرج ܓ❥
آماده
میشویم دو رکعت عزا کنیم
حی علی
العزا، که قیامی به پا کنیم
قد قامت
العزا که شنیدیم میرویم
تا حق
روضه های عزا را ادا کنیم
بوی
محرمش همه جارا گرفته است
وقتش
رسیده تا دو سه ماهی صفا کنیم
زیبا
ترین وضوی محرم که گریه است
باید که
اشک را به نظر کیمیا کنیم
سجاده
سنگ صحن و عبا پیرهن سیاه
نیت برای
غربت خون خدا کنیم
آنقدر با
لباس عزا سینه میزنیم
تا تار و
پود پارچه را نخ نما کنیم
در این
نماز عشق چه مستانه میشود...
پشت سر
امام زمان اقتدا کنیم
اینجا
رکوع ما دم درب ورودی است
عرض ادب
به ساحت کرببلا کنیم
الحق که
کعبه سنگ نشانی برای ماست
باید به
نحو دیگری یاد خدا کنیم
با این
که سمت قبله هنوزم درست هست
تیری به
نیت دونشانه رها کنیم
اول به
سمت کرببلا روضه الحسین
دوم به
سمت کوفه کسی را صدا کنیم
از خاک
هم مضایقه کردند کوفیان
اصلا
چگونه یادی از این ماجرا کنیم
سر های
قدسیان همه بر زانوی غم است
چون
پیکری به خون شده هفتاد چاک و نیم
هفتاد
زخم پیکر او از گناه ماست
نیمی
برای کرببلا...، پس حیا کنیم
اینجا
قنوت ما به قناتی رسیده است
باید که
سید الشهدا را صدا کنیم
تا گفتم
السلام علیکم سلام داد
باید به
جان حضرت فطرس دعا کنیم
حالا که
حکم کرببلا را گرفته ایم
باید دعا
به جان امام رضا کنیم
شرمنده،
لفظ واژه ی "باید" زیاد شد
باید به
عهدِ گفتن باید، وفا کنیم
امیر حسام یوسفی
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
من یک مسلمانم ولى را مىشناسم
مولا على مولا على را مىشناسم
مهر على را تا ابد در سینه دارم
در سینه از مهر على گنجینه دارم . . .
عید غدیر خم مبارک باد
.
تو آن عاشق ترین مردی که در تاریخ می گویند
تو آن انسان نایابی که با فانوس می جویند
تمام باغ ها در فصل لب های تو می خندند
تمام ابرها در شط چشمان تو می مویند . . .
شبها که ما می خوابیم
یک دست ِ تنها هست که برای ما بالا می رود ...
دعایمان می کند ...
السلام علیک حین تصلی و تقنت
السلام علیک حین تحمد و تستغفر ...
عرشیان و قدسیان هلهله و شادی سر دادند و هفت آسمان چراغان گشت و اینگونه عقد آسمانی بین مولود کعبه و بانوی آب و آئینه بسته شد
و این روز، روزی سرشار از عشق و مهر برای همیشه ثبت و
آغاز عاشقی روایت و حکایت همیشگی تاریخ گردید.