در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...
می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟
- ۵ نظر
- ۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۲
در نبود تو
می نویسم از برای تو
از برای گریه های شامگاه تو...
می شود برای ما دعا کنی
آن زمان که می چکد
قطره های اشک از دو دیدگان تو
بعد دیدن کار های ما،
در نبود تو...؟
گرانی بیداد می کند این روزها
اما هنوز هم
هیچ چیز گران تر از دوری شما نیست ...
ܓ❥ الـلّـهـم عـجّـل لـولـیّـک الـفـرج ܓ❥
شبها که ما می خوابیم
یک دست ِ تنها هست که برای ما بالا می رود ...
دعایمان می کند ...
السلام علیک حین تصلی و تقنت
السلام علیک حین تحمد و تستغفر ...
نمی دانی چه مستی است
اگر این " مـاه " با لبخندِ تـو تمـام شود!
دیشب از ستاره ها شنیدم که می آیی ..
دیشب ستاره ها به بازگشتت گواهی
داده اند!
آخر می دانی؛ این روزها
دانه به دانـۀ لبخندهایم را
( همان لبخندها که فقط به معجـزۀ تـو ظهور می کند )
ذخیـره می کنم برایِ روز ِ دیدار ..
..
..
قِصِّـۀ شفـا نیست مولا !
کودک ، بی حاجت هم ، چادر ِ مـادر را رها نمیکند!
مبادا در شلوغی ِ دنیا گـم شود ..
تَب کرده جمعه باز ، نبضش
نمی زند !
عجّـِل! طبیب ِناز ، عجّـِل ! طبیب ِناز
..